Emiliya

سلام دوستان بفرما اینم قسمت دوم امیدوارم راضی باشید بااای
نظر فراموش نشه هاااا


نیلا:

رییس:شما به اینجا اومدین تا به عنوان مامور مخفی وارد کی پاپ بشین .وظیفه ی شما اینه که به ایدول ها نزدیک شین و اعتماده اونا رو جلب کنید ما هنوز نمیدونیم چه افرادی و از چه گروه هایی پشت این جریان هستند پس مراقب باشید اگه اشتباهی افرادی رو به عنوانه مجرم بشناسید هم جونه شما به خطر میوفته و هم اونا و در وضعیته بدی قرار میگیرن.

بسیارخوب کاره شما به زودی شروع میشه.اقای جو لطفا سئول رو به مهمون هامون نشون بدین تا بعدا به مشکلی برنخورن

یانگ مین خیلی جدی:حتما قربان

توی خیابون های سئول:

تقریبا حرفایی که رییس کیم زده بود رو فراموش کرده بودیم.اینجا به قشنگیه نیویورک نیست اما دوست داشتنیه. این یارو یونگ مینم ایقدرا که فکر میکردم مثه شاهزاده ها نیست همین که از اتاقه رییس بیرون اومدیم اخلاقش 360درجه عوض شده (به نظرم هنوزم مثه شاهزاده هاست ولی معلومه راحت با هر کسی گرم نمیگیره ) تازه مدام به امی گیر میده .امی هنوز کاری نکرده ولی میدونم نقشه ای تو سرش داره

امیلیا:

ایییی دیگه واقعا داره حرصم رو در میاره یه خورده رفتم جلو باید یه جوری غر غر هاش رو تلافی کنم آهان فهمیدم

قرار بود اون جلوتر بره ولی من جلو رفتم که صدام کرد

یونگ مین:خانم امیلیا کجا..یادتون رفت باید پشت سر من باشید تا گم نشید

حالا حسابتو میرسم:اوه ببخشید قــــربان(با حرص)

یونگ مین راه افتاد و داشت از کنارم رد میشد که پای راستم رو یکم آوردم جلود و پاش خورد به پا و با دیوار رو به رویی یکی شد بهــــتر دلم خنک

امیلیا:خهه زمین کوره به خدا..آقای محترم چشماتون رو باز کنید..

نیلا داشت زیر زیرکی میخندید و یونگ مین هم با خشم نگی هی به من کرد و بع صاف وایساد و به راهش ادامه داد

نیلا:

داشتم از کار امی میخندیدم دمش گرم خوشم میاد هیچ وقت کم نمیاره

مقصده بعدی ای که یونگمین انتخاب کرده فرودگاهه حالا که قراره ایدول شیم زیاد کارمون به اینجا میکشه این بشر عجب مخی داره(یونگ مین منظورمه)

ماجراهای این دوتا هنوز ادامه داره و منم از بس شیطنت میکنن سرم درد گرفت برای همین راه افتادم یکم این اطرافو بگردم امیلیا و یونگ مین همچنان درحال تیکه انداختن به هم بودن..

ایدولا زیاد میان فرودگاه برای همین دوباره یاده حرفای رئیس کیم افتادم اخه چطور ممکنه کسایی که اینقدر معصومن و شبیه فرشته هان همچین کارایی بکنن تو این فکرا بودم که یدفه صدای دست و جیغه ادمایی که تو فرودگاه بودن رفت هوا .

یه لحظه ترسیدم نمیدونستم چی شده همینجوری گیج بودم که یه چیزی محکم خورد بهم و منم افتادم زمین .

یه کسی کنارم خم شد و صورتشو نزدیکه من اورد و پرسید :خانوم حالتون خوبه؟خیلی عذر میخوام

چشمامو که به زمین خیره شده بود چرخوندم و با چهره ای روبه رو شدم که مطمعنم قشنگ ترین چهره ای بود که تا حالا دیدم.اون پسر اونقدر خوشگل بود که نمیدونم چجوری توصیفش کنم

دوباره پرسید:حالتون خوبه؟من عجله داشتم و ... امم بزارید کمکتون کنم بلند شید

بعدش موبایلمو که افتاده بود بهم داد . همون موقع امیلیا اومد و گفت: آه نیلا اینجایی .کلی دنبالت گشتم.بعدش با کنجکاوی به اون پسر نگاه کرد(جوری که وقتی یه پسرو کناره دوستت میبینی)

پسر با خجالت تعظیم کوچیکی کرد و سریع رفت...

امیلیا روشو کرد سمته منو گفت:هممم میبینم نیومده با بزرگان میگردی ...

من:بزرگان؟!!

امی:اره دیگه .نوچ نوچ تو میگی طرفداره کره ای اما اونو نمیشناسی؟

من فقط با تعجب نگاش میکنم ..

امی:اون پسر کوین از گروه یوکیسه ...

هنگ کرده بودم و فقط به مسیره رفتنش (کوین)نگاه کردم

با خودم زمزمه کردم:کوین ...

امی:آخی چه صحنه ی قشنگی.اجی فنا نشی لازمت داریممم خخخ

نیلا:چییی ؟من؟ وایسا سره جات تا فنا شدنو نشونت بدم

امیلیا:اوه چینجا(واقعا..جدی)!!!قبلش باید منو بگیری

امی زبونش رو بیرون آرد و  بعدش در رفت ..منم افتادم دنبالش اینقد دویدیم که از نفس چیزی نمونده بود  پخشه زمین بشیم .

یکم که حالمون جا اومد دوهزاریمون میوفته که یونگ مین نیس ماهم که نمیدونیم کجاییم. حالا چی کار کنیم ؟؟؟

هوا داشت تاریک میشد. دوتا دختر جوون توی کشوره غریب خیلی توجه ها رو به خودشون جلب میکنن واسه همین تصمیم گرفتیم یکم صبر کنیم شاید یونگ مین پیداش بشه.

همین طور که منتظر بودیم دیدیم داره یه صداهایی میاد .

من:اهنگه هیپ هاپه؟

امی:اره.بیا ببینیم از کجا میاد

با امی یه خورده جلو رفتیم تااینکه به یه ساحتمون رسیدیم که شبیح کلوپ رقص بود

نیلا:ینی بریم بینشون؟ امی:اره دیگه ینی تو نمیخوای؟

نیلا:اخه... امی:وای نیلا تو که اینجوری نبودی بیا دیگههه

امی دستمو گرفت و رفتیم توی کلوپ.

-وای چقد ادم اینجاست

داشتیم در ودیواره کلوپو می دیدیم که

یه صدا از توی جمعیت بلند :به به ببینید کیا اینجان

من و امی خشکمون زده ...تو..تو.. اینجا


یاااااااااااااا به جان چد گروه یوکیس اگه نظر نزارید از ادامه خبری نیست
بااای